فاضل نظری سال ۵۸ در شهر خمین واقع در استان مرکزی متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در شهر خوانسار گذرانده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت صنعتی است و تا به حال علاوه بر چندین مجموعه شعری که منتشر کرده ، مسئولیت هایی هم در حوزه شعر فارسی داشته است. مشاور علمی جشنواره بین المللی شعر فجر شاید مهمترین این مسئولیت ها باشد. نظری علاوه بر ریاست حوزه هنری استان تهران ، عضو شورای عالی شعر مرکز موسیقی و سرود نیز هست و در دانشگاه نیز تدریس می کند.
خودش جوان است امّا اشعارش پیر؛ و این سالخوردگی به بیان کهنه بودن نیست. شعرهایاش از پختهگی خاصّی برخوردار است، فاضل نظری شاعری است که به روایت تازه در غزل کهن معتقد است و در این مسیر تکنیکی قدم برداشته. وقتی «گریههای امپراطور» فاضل نظری را میخوانی، اشعارش آنقدر تورا جذب خود میکند که یادت میرود شعر گریههای امپراطور را ببینی. سراغ فهرست میروی اما اثری از این گریهها و این امپراطور نیست و شاعر تنها نام کتاب را گریههای امپراطور گذاشته است. مدّتی بعد «اقلیّت» منتشر میشود و به چاپ ششام میرسد. کتاب را که ورق میزنی گریههای امپراطور را میبینی و خیالات راحت میشود. فاضل نظری بعد از مدّتی «آنها» را منتشر میکند. ناشر (انتشارات سوره مهر)، این سه کتاب را بهعنوان سهگانه ارائه میدهد. (مقدّمهی روزنامهی ایران برای مصاحبهای که با شاعر انجام داده)
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد
لب تو میوهی ممنوع ولی لبهایم
هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همهجا گشتم و گشتم در شهر
هیچکس، هیچکس اینجا بهتو مانند نشد
هرکسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!
این هم شاهکار دیگرش با همین وزن و قافیه و ردیف:
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد
آه، تصویر تو هرگز بهتو مانند نشد
گفتم از قصهی عشقت گرهی باز کنم
به پریشانی گیسوی تو سوگند، نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لباش باز به لبخند، نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد