دسته‌ها
ادبيّات و هنر

جواهرخانه‬ – فاضل نظری

‎‫‫کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است‬
‎‫از جواهرخانه‌ی خالی نگهبانی بس است‬
‎‫ترس، جای عشق جولان داد و شک جای یقین‬
‎‫آبروداری کن ای زاهد، مسلمانی بس است‬
‎‫خلق دل‌سنگ‌اند و من آیینه با خود می‌برم‬
‎‫بشکنیدم دوستان، دشنام پنهانی بس است‬
‎‫یوسف از تعبیر خواب مصریان دل‌سرد شد‬
‎‫هفتصد سال است می‌بارد! فراوانی بس است‬
‎‫نسل پشت نسل تنها امتحان پس می‌دهیم‬
‎‫دیگر انسانی نخواهد بود، قربانی بس است‬
‎‫بر سر خوان تو تنها کفر نعمت می‌کنیم‬
‎‫سفره‌ات را جمع کن ای عشق مهمانی بس است!‬

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *