دسته‌ها
ادبيّات و هنر

بی‌حرمتی به ساحت خوبان – محمّد سلمانی

بی‌حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید که پاسخ آیینه سنگ نیست
سوگند می‌خورم به مرام پرندگان
در عرف ما سزای پریدن تفنگ نیست
با برگ گل نوشته، به دیدار باغ ما
وقتی بیا که حوصله‌ی غنچه تنگ نیست
در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
از بردگی مقام بلالی گرفته‌اند
در مکتبی که عزت انسان به رنگ نیست
دارد بهار می‌گذرد با شتاب عمر
فکری کنید که فرصت پلکی درنگ نیست
وقتی که عاشقانه بنوشی پیاله را
فرقی میان طعم شراب و شرنگ نیست
تنها یکی به قله‌ی تاریخ می رسد
هر مرد پاشکسته که تیمور لنگ نیست

این هم اجرای بخشی از این چکامه‌ی زیبا توسّط گروه مستان و همای:

دسته‌ها
ادبيّات و هنر

شاهکار دیگری از محمّد سلمانی

عشق، پرواز بلندی‌ست، مرا پر بدهید
به من اندیشه‌ی از مرز فراتر بدهید
من به دنبال دل گمشده‌ای می‌گردم
یک پریدن به من از بال کبوتر بدهید
تا درختان جوان راه مرا سد نکنند
برگ سبزی به‌من از فصل صنوبر بدهید
یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید
باغ جولان مرا بی در و پیکر بدهید
آتش از سینه‌ی آن سرو جوان بردارید
شعله‌اش را به درختان تناور بدهید
تا که یک نسل به یک اصل خیانت نکند
به گلو فرصت فریاد ابوذر بدهید
عشق اگر خواست، نصیحت به شما گوش کنید
تن برازنده‌ی او نیست، به او سر بدهید
دفتر شعر جنون‌بار مرا پاره کنید
یا به یک شاعر دیوانه‌ی دیگر بدهید

دسته‌ها
گوناگون

سخنانی از بزرگان درباره‌ی دین و مذهب

– شاید هدف از زندگی ما در این دنیا این نباشد که خدا را بپرستیم، بلکه این باشد که او را خلق کنیم.
“آرتور سی کلارک”

– اگر خدا وجود می‌داشت، من فکر می‌کنم که بعید است او آنقدر بیهوده و لوس باشد که از اینکه افرادی در وجود داشتن او شک کنند آزرده شود.
“برتراند راسل”

– یک فیلسوف تابه‌حال هرگز یک روحانی را نکشته است، در حالی‌که روحانیون فلاسفه‌ی زیادی را کشته‌اند.
“دنیس دیروت”

– وقتی که مردم بیشتر آگاه می‌شوند، کمتر به روحانی و بیشتر به معلّم توجه می‌کنند.
“رابرت گرین اینگر سول”

– ادیان همه مانند یکدیگرند، مبتنی بر افسانه‌ها و اسطوره‌ها هستند.
“توماس جفرسون”

– دین بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن عوام است.
“ناپلئون بناپارت”

– وقتی مروّجین مذهبی به سرزمین ما آمدند، در دستشان کتاب مقدس داشتند و ما زمین‌هایمان را داشتیم، پنجاه سال بعد، ما در دست، کتاب‌های مقدس داشتیم و آنها صاحب زمین‌های ما بودند.
“جومو کیانتا”

– مذهب تنها برای بردگی انسان‌ها خلق شده است.
“ناپلئون بناپارت”

– روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبیعى دو جنس حساسیت دارد، اما از کنار فقر و فلاکت مى‌گذرد.
“سوزان ارتس”

– کشیش‌ها مى‌گویند که آنها به مردم بخشیدن و خیریه را مى‌آموزند، این طبیعى است. چون آنها از پول صدقه‌ی مردم زندگى مى‌کنند. همه‌ی گداها مى‌آموزند که مردم باید به آنها پول بدهند.
“رابرت گرین اینگر سول”

– قسمت‌هایى از انجیل را که من نمى‌فهمم ناراحتم نمى‌کنند، قسمت‌هایى از آن را که مى‌فهمم عذابم می‌دهد.
“مارک تواین”

– به من بگو قبل از تولد کجا بوده‌ای تا به تو بگویم پس از مرگ کجا خواهی رفت.
“فردریش نیچه”

– مذهب مردم را متقاعد کرده که: مرد نامرئی‌ای در آسمان‌ها زندگی می‌کند که تمام رفتارهای تو را زیر نظر دارد، لحظه به لحظه‌ی آن را. و این مرد نامرئی فهرستی دارد از تمام کارهایی که تو نباید آن‌ها را انجام دهی و اگر یکی از این کارها را انجام دهی، او تو را به جایی می‌فرستد که پر از آتش و دود و سوختن و شکنجه شدن و ناراحتی‌ست و باید تا ابد در آنجا زندگی کنی، رنج بکشی، بسوزی و فریاد و ناله کنی… ولی او تو را دوست دارد!
“جورج کارلین”

– ایمان یعنی این که نخواهی بدانی واقعیّت چیست.
“فردریش نیچه”

– یکی از بزرگ‌ترین تراژدی‌های بشریت این است که اخلاقیّات بوسیله‌ی دین دزدیده شده است.
“آرتور سی کلارک”

– مذهب، آهِ خلق ستمدیده است، قلب دنیای بی قلب و روح شرایط بی روح. مذهب افیون توده هاست.
“کارل مارکس”

– آنجا که علم پایان می‌یابد، مذهب آغاز می‌گردد.
“بنجامین دیزرائیلی”

– دین افساری است که به گردنتان می‌اندازند تا خوب سواری دهید و هرگز پیاده نمی‌شوند. باشد که رستگار شوید.
“کائوچیو”

– اولین روحانی یک شیّاد بود که به یک ابله رسید.
“ولتر”

– دین مثل قرص است، باید نجویده فرو داد.
“؟”