چشمهایات شعرهایام را جهانی میکند
حس آغوشات غزلها را روانی میکند
دستبرد از باغِ لبهایات وَ مردن در خودم
بوسهات من را چه ساده دزد و جانی میکند!
جبرئیل چشم تو دیشب مرا معراج برد
لمس دستانات دلام را آسمانی میکند
آینهدار تمام فصلهای بیغبار
سینهات با آینه دارد تبانی میکند
هیچ میدانی چرا صدها غزل در چشم توست؟
شاعری تنها درونات شعرخوانی میکند
خوب میدانم که فردا روزگار سنگدل
قصهی عشق مرا هم بایگانی میکند
– از سیامک کیهانی