دراین روزهای شوم مرگ و اعدام، گوش سپردن به این آواز و آرزوی بهحقیقت پیوستن آن، آشوبی در من بهپا میکند.
بدون سخن اضافه، لذّت ببرید از آواز «سربازان» با صدای «پرواز همای» و همراهی «گروه مستان» و شعری بینظیر از «محمّد سلمانی» (اجرای واشنگتون، ۱۹ دسامبر ۲۰۱۰)
سپیده بود، زجا پا شدند سربازان
چه باوقار مهیّا شدند سربازان
خشابهای تهی، پر شدند پیدرپی
سپس روانهی صحرا شدند سربازان
سه جفت دشمن میهن، سه جفت اعدامی
گروه آتش آنها شدند سربازان
«هدف گروه مقابل» چو گفت فرمانده
کمی خمیده، کمی تا شدند سربازان
کمی سکوت، کمی صبر، اندکی تردید
همینکه گوش به نجوا شدند سربازان
صدای «ای وطن ای مرز پرگهر» آمد
عجیب غرق معمّا شدند سربازان
تفنگها بهزمین، زنده باد آزادی
و عاشقانه همآوا شدند سربازان
و در «ستون حوادث» سهشنبه خواندم من
شبانه طعمهی دریا شدند سربازان
4 دیدگاه دربارهٔ «سربازان – شعر محمّد سلمانی – گروه مستان و همای»
مرسی علی جان.
شعر و آهنگ هر دوش قشنگ و تکون دهنده بودن.
حالا سه جفت دشمنو چرا نزدن اینا که دشمن مرز پر گهر بودن
تفسیر روشن معنایش رو کسی می دونه
آیا معنای آگاهی و خاموش کردن آن رو میده
سرانجام اعدامیها چگونه است
چه خوب بود که خود استاد سلمانی میشد توضیح بدن