از این زندگی خالی
منو ببر به اون سالی
که تو اسممو پرسیدی
به روزی که منو دیدی
به پلههای خاموشی
که با من روبهرو میشی
یه جور زُل بزن انگاری
نمیشه چشم برداری
منو ببر به دنیام و
به اون دستا که میخوام و
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمیدونم
از این اشکی که میلرزه
منو ببر به اون لحظه
به اون ترانه ی شادی
که تو یاد من افتادی
به احساسی که درگیره
به حرفی که نفسگیره
از این دنیا که بی ذوقه
منو ببر به اون موقع
از این دوری طولانی
منو ببر به دورانی
که هر لحظه تو اونجایی
زیر بارون تنهایی
منو ببر به اون حالت
همون حرفا، همون ساعت
به اندوهِ غروبی که…
به دلشورهی خوبی که…
تو چشمام خیره میمونی
به من چیزی بفهمونی
این اجرای اصل ترانه با صدای احسان خواجه امیری:
و این هم اجرای همین ترانه از علی ملکپور: