حس غریبیه وقتی میبینی خواهر کوچولوت که یه روزی از تاکسی سوار شدن میترسید، امروز -خدا رو شکر- یه زندگی رو میچرخونه و دوتا بچّهی ماه و دوستداشتنی داره که اگه یه هفته نبینیشون حسّ میکنی یه چیزی گم کردی.
یه سال دیگه هم گذشت آبجی خوشگله، یه سال دیگه هم باهم و کنار هم بودیم…
با تمام وجود آرزو میکنم مثل همهی این سالها، مثل تمام سالهای قشنگی که داشتیم، بازهم از بودنتون نفس بگیرم و به داشتنتون افتخار کنم.
همتون رو دوست دارم و نفسم به نفستون بستهس.
دستهها