وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها میکشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم میچشید
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این دیوانهگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم، شیطان به نامام سجده کرد
آدم زمینیتر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این دیوانهگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسوی یقین شاید کمی همکیشتر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
شاعر: دکتر افشین یداللهی
خواننده: علیرضا قربانی
آهنگساز: فردین خلعتبری