دیری است که آن دل، دلِ دلتنگ شدنها
بی دغدغه تن داده به این سنگ شدنها
آی ای نفسِ از نفس افتاده کجا رفـت
در نای نی افتادن و آهنگ شدنها
کو ذوق چکیدن ز سرانگشت جنون، کو؟
جاری بهرگ سوختهی چنگ شـدنها
زین رفتن کاهل چه تمنّای فتوحی؟
تیمور نخواهی شد ازین لنگ شدنها
پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسودهی فرسنگ شدنها
(ساعد باقری)
دستهها