دسته‌ها
ادبيّات و هنر

باز هم آغازی دیگر!

دیری است که آن دل، دلِ دل‌تنگ شدن‌ها
بی دغدغه تن داده به این سنگ شدن‌ها
آی‌ ای نفسِ از نفس افتاده کجا رفـت
در نای نی افتادن و آهنگ شدن‌ها
کو ذوق چکیدن ز سرانگشت جنون، کو؟
جاری به‌رگ سوخته‌ی چنگ شـدن‌ها
زین رفتن کاهل چه تمنّای فتوحی‌؟
تیمور نخواهی شد ازین لنگ شدن‌ها
پای طلبم بود و به منزل نرسیدم
من ماندم و فرسوده‌ی فرسنگ شدن‌ها
(ساعد باقری)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *