آهنگ فرهاد فخرالدینی، آواز علیرضا قربانی و شعر زندهیاد فریدون مشیری وصف حالیست امشب…
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشهام اندیشهی فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب، خواب و بیدار است
هوا آرام، شب خاموش، راه آسمانها باز
خیالام چون کبوترهای وحشی میکند پرواز
رود آنجا که میبافند کولیهای جادو گیسوی شب را
همانجاها که شبها در رواق کهکشانها عود میسوزند
همانجاها که اخترها به بام قصرها مشعل میافروزند
همانجاها که رهبانان معبدهای ظلمت نیل میسایند
همانجاها که پشت پردهی شب، دختر خورشید فردا را میآرایند
همین فردای افسونریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بستهست
همین فردا که روی پردهی پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز دیدار است
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازشهاست
همین فردا، همین فردا…
…من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه، لرزان از نسیم سرد پاییز است
دل بیتاب و بیآرام من از شوق تو لبریز است
به هر سو چشم من رو میکند فرداست
سحر از ماورای ظلمت شب میزند لبخند
قناریها سرود صبح میخوانند
من آنجا چشم در راه توام، ناگاه:
تورا از دور میبینم که میآیی
تورا از دور میبینم که میخندی
تورا از دورمیبینم که میخندی و میآیی
نگاهام باز حیران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
ترا در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقام شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنام را از شرار شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایات شعر خواهم خواند
برایام شعر خواهی خواند
تبسمهای شیرین تورا با بوسه خواهم چید
وگر بختام کند یاری
در آغوش تو…
…ای افسوس
3 دیدگاه دربارهٔ «من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد»
برای دقایقی گوش و جانم توی این عصر پاییزی تسلی بخشید این صدا…ممنون
درست تر بود که نام شاعر رو می آوردید به جای عبارت دلنوشته.
شاعر این اثر جناب فریدون مشیری هستن.
سلام و ممنون از دیدگاهتون ولی من متوجه منظورتون نمیشم. متن با این جمله شروع میشه «آهنگ فرهاد فخرالدینی و آواز علیرضا قربانی و شعر زندهیاد مشیری»